به گزارش آسوشیتدپرس خانواده پالانس اعلام کردند که او جمعه 10 نوامبر (19 آبان) در سن 87 سالگی به علل طبیعی در خانهاش در مونتهسیتوی کالیفرنیا درگذشت.
هنگامی که پالانس در مراسم اهدای جوایز اسکار سال 1992 برای گرفتن جایزه بهترین بازیگر نقش دوم دعوت شد،بر روی صحنه یکدستی چند باری شنا رفت و با نشاندادن قدرت جسمیاش حضار را به شوق آورد. او در همان جلسه گفت :"این که چیزی نیست، اگر قرار باشد شنای دو دستی رفت، تا صبح هم میتوانم ادامه دهم."
شنای یکدستی پالانس در آن شب نه تنها آفریننده یک لحظه جادویی اسکار، بلکه تجسمی از 40 سال بازیگری او هم به حساب می آمد. پالانس که همیشه بازیگری سنتشکن بود، اغلب نقشهای سینماییاش را خوار میشمرد.
او زمانی به یک خبرنگار گفته بود: " اغلب فیلمهایی که کار میکنم آشغال هستند." و افزوده بود بیشتر کارگردانهای آنها هم حتی به درد هدایت ترافیک خیابانها هم نمیخورند.
اما سینماروها مجذوب چهره زمخت، تنومند و صدای آرام و بم او میشدند که بر روی پرده شخصیتی پرهیبت به او میداد.
اولین حضور پالانس در سینما در سال 1950 در نقش قاتلی به نام بلکی در فیلم "وحشت در خیابانها" بود.بازی او در فیلم "ترس ناگهانی" در سال 1952در نقش یک عاشق پرو پا قرص که مدام به دنبال جون کرافورد وحشتزده بود، اولین نامزدی جایزه اسکار برای بازیگر نقش دوم را نصیب او کرد.
سال بعد او در وسترن کلاسیک "شین" در نقش جک ویلسون، هفتتیرکش مغروری که آلن لاد صلحطلب را به دوئل میکشاند، ظاهر شد و برای دومین بار نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش دوم شد.
این نقش چهره او را به عنوان آدم شریر مطلوب هالیوود در فیلمهای بسیار تثبیت کرد.
او در اوج دوران کاریش خسته از نقشهای مشابهی که به او داده میشد به سوئیس نقل مکان کرد. اما 6 سال بعد که به آمریکا بازگشت گفت نقشهایش در فیلمهای اروپایی همانهایی بوده که باعث شده بود هالیوود را ترک کند.
او پس از یازگشت به آمریکا نتوانست به دوران اوج قبلیش باز گردد. خودش هنگامی که در سال 1969 در فیلم "چه!" در باره ارنستو چهگوارا انقلابی آمریکای لاتین، نقش فیدل کاسترو را بازی کرد به خبرنگاری گفت: "در این مرحله کاریام به دنبال دلیل برای گرفتن نقشها نیستم، دستمزدم برای این فیلم خوب بود."
پالانس بارها در تلویزیون هم ظاهر شد و در سال 1957 برای خلق شخصیت یک بوکسور پایانیافته در فیلم "مرثیهای برای یک مشتزن سنگینوزن" جایزه تلویزیونی امی را گرفت.
او در چهل و یکمین سال بازیگریش در فیلم "هفتخطهای شهری" (City Slickers) تا حدی علیه نوع نقشهای معمول خودش بازی کرد. او در این فیلم در برابر چند ژیگولوی شهری با بازی بیلی کریستال، دانیل استرن و برونو کیربی هنوز هم همان گردنکلفت همیشگی اما این بار به با چرخشی کمیک است.و پالانس تکههای خنده دارش را با دقتی کمنظیر میپراند.
پالانس گرچه در فیلمها اغلب نقش آدمهای عامی را بازی میکرد، اما کالجرفته و خوش بیان بود و در اوقات فراغت نقاشی میکرد و شعر و داستان مینوشت.
او در ابتدای جوانی با قد 190 سانتی متری و و وزن بالای صدکیلویش ابتدا به دنبال ورزش و بعد خدمت در نیروی هوایی رفت، اما پس از تجربههایی ناموفق با بورسی که به دست آورد به تحصیل روزنامهنگاری در دانشگاه استانفورد پرداخت. اما باشگاه تئاتر دانشگاه بود که او را جذب خود کرد و در 10 نمایش کمدی ظاهر شد.پالانس درست پیش از فارغالتحصیلی دانشکده را ترک کرد تا در نیو یورک به بازیگری حرفهای تئاتر بپردازد.
او در مصاحبهای در سال 1957در این باره گفت: "من همیشه میخواستم خودم را از طریق کلمات بیان کنم، اما همیشه فکر میکردم که هیکلم برای بازیگر شدن زیادی گنده است. همیشه خودم را در حال زد و خورد روی میزها تصور میکردم. فکر میکردم بازیگری مال آدم کوچولوهاست."
اولین حضور او در تئاترهای برادوی در نمایش کمدی "دو تا گندهها" بود که در آن تنها یک خط به زبان روسی- زبان پدر و مادرش در خانه- ادا کرد.بعدها هنگامی که هنرپیشه ذخیره آنتونی کوئین در اجرای سیار نمایش " اتوبوسی به نام هوس" و در اجرای آن در برادوی جایگزین مارلون برادو در نقش استانلی کوالسکی شد، بخت به او روی آورد. کارگردان آن نمایش، الیا کازان،در سال 1950 با انتخاب پالانس برای بازی در فیلم "وحشت در خیابانها" او را به سینما وارد کرد.
جک پالانس با نام والتر جک پالنیوک در 18 فوریه 1919 در منطقه معادن زغالسنگ پنسیلوانیا به دنیا آمد و سومین فرزند از پنج کودک یک خانواده مهاجر اوکراینی کارگر معدن بود.